۱۳۹۰ آبان ۹, دوشنبه

هنرنزدایرانیان بودوبود

فیلم کارتنی که حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی، شاعرحماسه سرای قرن شانزدهم ایرانی برابربا قرن چهارم هجری، روح پاکش به فریاددرآمده که.... 

هنرنزدایرانیان بودوبود

روحش شاد وراهش پررهروباد
 
 
 

بانیان نسل سوخته /// گوساله های به اصطلاح روشنفکری که می‌گفتند؛ ما «خمینی» و آخوندها را نمی شناختیم...


گوساله هایی که می گویند؛ ما «خمینی» و آخوندها را نمی شناختیم، یا در خوردن یونجه زیاده روی کرده بودند، و یا شارلان تر از آخوندها، به فکر بافتن کلاه گشاد از نمد این خوان به یغما برده مردم ایران، بر سر خود بودند..... غلط زیادی نکنید......


حضور مبارک اعلیحضرت همایونی
تهران

پس از اداء تحیت و دعا
بطوری که در رزونامه ها منتشر شده، دولت در انجمن های ایالتی و ولایتی به زن ها حق رآی داده است و این امر صریحا خلاف مقررات اسلام است . موجب نگرانی شدید علماء و سایر طبقات مسلمین شده است. مستدعی است امر فرمایید این قبیل مطالب را از برنامه های دولتی و حزبی حذف نمایند تا موجب دعاگویی ملت مسلمان شود.
قم
الداعی روح الله الموسوی الخمینی
تلگراف آذر 1341

تلگراف آخوندهای ضد ایرانی به شاه فقید ایران
تصویب نامه اخیر دولت راجغ به شرکت بانوان در انتخابات از نظر شرع بی اعتبار، . از نظر قاون اساسی لغو است. دادن حق رآی به نسوان، امری خلاف مقررات اسلام است و باید از آن خودداری شود. دستگاه حاکمه از این راه به احکام مقدسه اسلام تجاوز کرده و نوامیس خانواده های مسلمان را در معرض خطر قرار داده است...
روحانیت ملاحظه می کند که دولت، مذهب رسمی کشور را ملعبه خود قرار داده و اجازهمی دهد که گفته شود قدمهایی برای تساوی حقوق زن و مرد برداشته شده است ، در صورتی که هر کس که به تساو.ی حقوق زن و مرد معاتقد باشد احکام ضروری اسلام را لغو نموده و اسلام، تکلیفش را تعیین کرده است...
امضاء
مرتضی الحسینی لنگرودی. احمد الحسنی الزنجانی. محمد حیسن طباطبایی. محمد الموسوی یزدی. محمد رضا الموسوی گلپایگلانی. سید کاظم شریعتمداری. روح الله الموسوی الخمینی. هاشم الاملی. مرتضی الحائری
نهم اسفند 1341

از زمان غيبت حضرت قائم تا به امروز، مقتدايي به عظمت آيت العظمي خميني در جهان نيامده است. خمینی می آید. مردی که وجودش تجسم آرمانهای یک ملت تاریخی است. مردی که هستی او قانون آزادی است. و قانون دادخواهی و نفی همه قانونهای ضد مردمی. و حرکتش حرکت همه قانونهای نو است. .. حق است که اینک صدای هلهلۀ ملتی را بگوش جهانیان برسانیم و این بزرگ را چنان که شایسته است بزرگ بداریم. و او را چنان بیابیم که از چشم زخم دشمنان بدور بماند......
دكتر كريم سنجابي. رهبر جبهه ملي ايران. 24 آبان 1357

من غالب اعلاميه ها و مصاحبه هاي حضرت خميني را خوانده ام و نوارهايشان را شنيده ام، و در اين كه ايشان همه آزادي هاي فردي و اجتماعي و سياسي را پاس خواهند داشت، و از حقوق و شرف و حيثت انساني دفاع خواهند كرد، ترديدي ندارم. فكر مي كنم كه دوران قهر اللهي بسر آمده و دوره لطف خدا، از راه مي رسد.
سيمين دانشور. مصاحبه با آيندگان. 1357

جهش هاي نبوغ آميز رهبر انقلاب بازتاب هدفهاي بلند پروازانه اي است كه بنظر مي رسد فراسوي رسالت پيامبران باشد، آنطور كه در قرآن آمده است، و آنطور كه انبياء مجري آن بوده اند.
مهدي بازرگان. تهران. 1363

شخصیت امام؛ هم بزرگ بود، و هم تحول غیر قابل انکار... باید بگویم امام بزرگ بود. در کشور ما میلیون ها نفر به امام علاقه دارند که من هم یکی از آنها هستم. به رسمیت شناخته شدن این علاقه و معنای رهایی بخش آن در شرایط کنونی سرمایه بزرگی است که ما حق نداریم در این زمینه اشتباه کنیم... بدون امام، ما از پس کودتای نوژه و دیگر توطئه ها، بر نمی آمدیم
میر حسین موسوی... مصاحبه با سایت کلمه 11 خرداد
 
رامبد پارسی

۱۳۹۰ آبان ۸, یکشنبه

از خواندن این مقاله مو به تن من راست شد .... قذافی خدمتگزار یا خائن!!!؟

از خواندن این مقاله مو به تن من راست شد .... قذافی خدمتگزار یا خائن!!!؟


اگر قذافی جلوی گنده گوئی هایش را می گرفت و یا با عملیات پوچ تروریستی مثل انداختن هواپیمای پر از مسافر و یا دزدیدن امام موسی صدر شرکت نمیکرد، من مطمئنم که هرگز به این عقوبت گرفتار نمی آمد. البته دیکتاتورهای همگون با قذافی در دنیا بسیارند و کسی را هم سر و کاری با آنها نیست. اما قذافی نفت دارد و بسیار گنده گوئی میکند پس بعلت احتیاج مردم اروپا به نفت، قذافی باید از بین برود تا نفت ارزان در اختیار اروپائیان قرار بگیرد با این امتیاز که فاصله ی لیبی با کشورهای اروپائی نسبتا اندک است.ـ

بدون هرگونه جهت گیری من تصور می کنم تمام ماجراهای اختلاس توسط قذافی داستانی بیش نبوده است. چه اگر او مال اندوز بود تا آخرین قطره ی خون و پسرانش در لیبی نمی ماند و مقاومت نمیکرد. قذافی نه کاخ های آنچنانی داشت و نه اهل ریخت و پاش های سلطنتی بود. از مهمانانش در چادر پذیرائی میکرد و خودش و پسرانش همواره با مردم عجین بودند. به هر حال هاله ی ابهام در دور او بعلت زبان سرخ اش بسیار است که آینده روشن خواهد کرد که بیرون از دایره ی تبلیغات قذافی  چه کرده است.ـ

من از مدت ها قبل میدانستم که در زمان حکومت قذافی مقادیر عظیمی آب از سرمنشاء رودخانه ی نیل توسط یک شاه لوله که کامیون ها در آن عبور میکردند احداث شده که می تواند یک شاهکار مهندسی باشد اما از طرحی که
نویسنده مقاله زیرین قلم زده است کاملا بی اطلاع بودم.

  1. پروژه عظیم آبرسانی قذافی
    مترجم: ا. م. شیری

     نوشته پاول پامئتکین
    تارنمای جنگ و صلح
    http://www.warandpeace.ru/ru/reports/view/62875/

    ٢٩ مهر ١٣٩٠

    طرح عظیم احداث روخانه- عظیم ترین پروژه بلندپروازانه جماهیری لیبی- شبکه آبرسانی، تأمین آب آشامیدنی مناطق بی آب و بخش صنعتی شمال لیبی با آبهای منابع زیرزمینی در جنوب این کشور بشمار می رود. بر اساس ارزیابی های کارشناسان مستقل، این پروژه عظیم ترین طرح مهندسی تا کنونی در جهان است. علت عدم شهرت پروژه این است که رسانه های غربی عملا در باره آن سکوت اختیار کردند و برای اجرای آن ٢۵ میلیارد دلار هزینه شد که به جای خود، بزرگترین سرمایه هزینه شده برای سازندگی در تاریخ جهان بود.ـ


    قذافی کار روی طرح خود را در سال ٨٠ آغاز کرد و این طرح تا شروع جنگهای کنونی عملا اجرا شده بود. مخصوصاَ تاکید می کنیم که برای اجرای این طرح حتی یک سنت پول خارجی صرف نشد. تحقق این پروژه نشاندهنده این واقعیت  است که سلطه بر منابع  نفت و آب یکی از فاکتور مؤثر در تنظیم سیاست جهانی می باشد. آیا جنگ کنونی برعلیه لیبی، اولین جنگ برای سلطه بر آب آشامیدنی نیست؟ جنگ افروزان حتماَ می دانند بخاطر چه می جنگند! آب جاری در رودخانه های مصنوعی، از چهار منبع عظیم آب زیرزمینی واقع در مناطق حمدا، کوفرا، مرزوق و سیرت که ذخیره آب آنها ٣۵ هزار کیلومترمکعب تخمین زده می شود، تأمین می گردد!ـ


     این میزان آب می تواند تمام خاک کشوری مثل را آلمان به ارتفاع ١٠٠ متر بپوشاند و بر اساس آخرین مطالعات انجام شده، آب چاههای لیبی تقریبا تا ۵٠٠٠ سال کفایت می کند.ـ


    علاوه بر این، این پروژه آبرسانی را بجای خود می توان «هشتمین معجزه جهان» نامید، زیرا، اگر انتقال روزانه ۶ و نیم میلیون مترمکعب آب از کویر را هم به آن اضافه کنیم و در نظر بگیریم که بطور حیرت انگیزی چه صحرای وسیعی را به اراضی زیر کشت جهان می افزاید، صحت این نامگذاری ثابت می شود. طرح احداث رودخانه های مصنوعی به هیچوجه قابل مقایسه با پروژه آبیاری مزارع پنبه آسیای میانه اتحاد شوروی که باعث تخریب آب و هوای اورال گردید، نبود. تفاوت جدی پروژه آبرسانی لیبی در این است که برای آبیاری مزارع کشاورزی از منابع آبها زیرزمینی استفاده می شود نه از آبهای موجود در سطح که گاهی نیز خساراتی ببار می آورند. ـ


    انتقال آب بواسطه ۴ هزار کیلومتر لوله فولادی تعبیه شده در عمق زمین انجام می گیرد. با پمپاژ آب از چند صد متر از آبهای ٢٧٠ معدن زیرزمینی، در حوضهای آرتیزان ذخیره می شود. یک مترمکعب آب زلال مثل کریستال، با احتساب تمام مخارج استخراخ از معادن زیرزمینی و انتقال آن برای دولت لیبی تقریباً 35 سنت هزینه برمی دارد که معادل قیمت یک مترمکعب آب سرد در شهرهای بزرگ روسیه، مثل مسکومی باشد. اگر این را با بهای یک مترمکعب در کشورهای اروپایی (تقریبا ٢ یورو) مقایسه کنیم، در اینصورت ذخیره آبهای زیرزمینی لیبی، طبق برآوردهای تخمینی، تقریبا ۶٠ میلیارد یورو خواهد بود (در ذکر این رقم، مثل اینکه نویسنده محترم، مرتکب اشتباه ریاضی شده است. زیرا، ٣۵ هزار کیلومترمکعب، با قیمت ٢ یورو برای هر متر مکعب، ٧٠ تریلیون یورو خواهد بود، نه تقریبا ۶٠ میلیارد یورو). تردید نداشته باشید که چنین حجم آب با توجه به افزایش دائمی بهای هر متر مکعب آن، بسیار بیشتر از نفت اهمیت دارد.ـ


    تا جنگ در حدود ١۶٠ هزار هکتار اراضی کشاورزی با آب رودخانه های مصنوعی آبیاری می شد و در جنوب در مناطق کویری، آبهای زیرزمینی برای تأمین آب شرب حیوانت به نهرها جاری شده بود. و اما مسئله مهم این بود که شهرهای بزرگ کشور، از جمله طرابلس، با آب آشامیدنی تأمین شده بود.ـ


    در اینجا تاریخهای مرتبط با اجرای پروژه آبیاری لیبی را ذکر می کنم که در سال ٢٠٠٨، تحت عنوان «طرح عظیم رودخانه های مصنوعی» در کتاب رکوردهای گینس ثبت شد:ـ


    ٣ اکتبر سال ١٩٨٣- کنگره خلقی جماهیری لیبی تشکیل گردید و جسله فوق العاده ای بمنظور تشریح منابع تأمین مالی آغاز عملیات اجرایی پروژه برگزار کرد.ـ


    ٢٨ اوت سال ١٩٨۴- رهبر لیبی سنگ بنای اجرایی طرح را گذاشت.ـ
    ٢۶ اوت سال ١٩٨٩- مرحله دوم ساخت پروژه آبیاری آغاز شد.ـ
    ١١ سپتامبر سال ١٩٨٩- سد اجدابیه آبگیری شد.ـ
    ٢٨ سپتامبر سال ١٩٨٩- سد عمر مختار آبگیری شد.ـ
    ۴ سپتامبر سال ١٩٩١- سد القردابیه آبگیری شد.ـ
    ٢٨ اوت سال ١٩٩۶- تأمین طرابلس با آب دائم آغاز شد.ـ
    ٢٨ سپتامبر سال ٢٠٠٧- کار آبرسانی به شهر قاریان پایان یافت.ـ


    با در نظر گرفتن اینکه کشورهای همسایه لیبی، از جمله مصر از کمبود منابع آب رنج می برد، این مدعا کاملا منطقی بنظر می رسد که جماهیری لیبی با اجرای این پروژه آبرسانی ، کاملا قادر به گسترش حوزه نفوذ خود در منطقه و بر انگیختن انقلاب سبز، هم بمعنی مجازی و هم بمعنی واقعی کلمه در آنها بود. بویژه اینکه بحساب آبیاری اراضی شمال آفریقا، اکثر مشکلات ناشی از کم آبی در آفریقا سریعا حل می شد و استقلال اقتصادی منطقه تأمین می گردید. شاید در همین رابطه بود که قذافی مرتباَ روستائیان مصر را برای کار در لیبی دعوت می کرد.ـ


    اجرای این پروژه یک سیلی واقعی بر صورت همه غرب بود، بخصوص اگر فراموش نکنیم که هم بانک جهانی و هم وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا طرحی را برای شیرین کردن آب دریا به عربستان سعودی پیشنهاد می کنند که هر مترمکعب آن به قیمت ۴ دلار و البته فقط به نفع خود آنها تمام می شود.ـ


    نکته بسیار شایسته تعمق این است که اول سپتامبر سال گذشته، سرهنگ قذافی ضمن سخنرانی خود در مراسم سالگرد آغاز اجرای این پروژه گفت: «با اجرای این طرح، تهدیدهای آمریکا برعلیه لیبی دوچندان خواهد شد». علاوه بر این، قذافی چند سال قبل نیز اعلام کرد که پروژه آبیاری لیبی، جدی ترین پاسخ به آمریکا ست که لیبی را همواره به حمایت از تروریسم متهم کرده و حیات کشور ما را وابسته به دلارهای نفتی می داند. پشتبانی صریح حسنی مبارک، رئیس جمهور سابق مصر از این پروژه نیز که احتمالا یک اتفاق ساده نبود، بسیار حیرت انگیز است.ـ





۱۳۹۰ آبان ۷, شنبه

"زخمی که نمی بینیم " بی نظیرترین متنی که در رابطه با خشونت علیه زنان نوشته شده است .



می دانید؟ خشونت همیشه یک چشم کبود و دندان شکسته و دماغ خونی نیست. خشونت، تحقیر، آزارو گاهی یک نگاه است. نگاه مردی به یقه ی پایین آمده ی لباس زنی وقتی که دولا شده و چایی تعارف می کند. نگاه برادری است به خواهرش وقتی در مهمانی بلند خندیده. نگاهی که ما نمی بیینیم. که نمی دانیم ادامه اش وقتی چشم های ما در مجلس نیستند چ
یست. ترسی است که ارام آرام در طول زمان بر جان زن نشسته

خشونت بی کلام، بی تماس بدنی، مردی است که در را که باز می کند زن ناگهان مضطرب می شود، غمگین می شود. نمی داند چرا. در حضور مرد انگار کلافه باشد. انگار خودش نباشد. انگار بترسد که خوب نیست. که کم است. که باید لاغرتر باشد چاق تر باشد زیباتر باشد خوشحال تر باشد سنگین تر باشد سکسی تر باشد خانه دارتر باشد عاقل تر باشد. خشونت آن چیزی است که زن نیست و فکر میکند باید باشد. خشونت آن نقابی است که زن می زند به صورتش تا خودش نباشد تا برای مرد کافی باشد. مرد می تواند زن را له کند بدون اینکه حتی لمس اش کند. بدون اینکه حتی بخواهد لهش کند. این ارث مردان است که از پدران پدرانشان بهشان رسیده
خشونت، آزار، تحقیر امتداد همان "مادر ج..ن..ده ..ها،، خواهر ج..ن..ده... ها، مادرش را فلان ها، عمه اش را بیسار"هایی است(باعرض پوزش) که به شوخی و جدی به هم و به دیگران می گوییم. خشونت، آزار، تحقیر همان "زن صفت، مثل زن گریه می کردی"هایی است که بچه هایمان از خیلی کودکی یاد می گیرند.

خشونت، آزار، تحقیر، پله های بعدی نردبانی هستند که پله ی اولش با فلانی و بیساری معاشرت نکن چون... فلان لباس را نپوش چون...است. چون هایی که اسمشان می شود "عشق". عشق هایی که می شوند ابزار کنترل. که منتهی می شوند به زنانی بی اعتماد به نفس، بی قدرت، غمگین، تحقیر شده، ترسان، وابسته، تهدید به ترک شده و شاید کتک خورده که فکر می کنند همه ی زخم هایشان از عشق است. که مرد عاشق زخم می زند و زخم بالاخره خوب می شود.

خشونت زنی است که زیر نفس های آغشته به بوی الکل مردش تظاهر به لذت می کند و فکر می کند قاعده ی بازی همین است. خشونت توجیه آزار روحی، کلامی، جسمی، جنسی مردی است که مست است. مستی انگار عذر موجهی باشد برای ناموجه ترین رفتارها.

می دانید؟ کتک بدترین نوع خشونت علیه زنان نیست. کبودی و زخم و شکستگی خوب می شوند. قدرت و شادابی و باور به خویشی که از زن در طول ماهها و سالها گرفته می شود گاهی هیچ وقت، هیچ وقت، ترمیم نمی شود

خشونت دست سنگین پدری است که بر صورت دخترک 9 ساله اش بلند می شود اما هرگز فرود نمی آید.
خشونت گردنکشی برادری است که نگاه پسرک معصوم همسایه را کور می کند و خواهر را ناامید می کند از عشق پاک و دیوار به دیوار همسایگی
. خشونت آروغ زدن های شوهر است به جای دستت درد نکند برای دستپخت عالی یک صبح تا ظهر حبس شدن در آَشپزخانه .
خشونت قانون نابرابر حق قیومیت پدربزرگی است که در فقدان پدر ، صاحب بلامنازع نوه ی دختری اش می شود بی اینکه حضور مادر در جایی دیده شده باشد. خشونت حق ارثی است که پس از مرگ پدر به تو داده می شود نیم آن چیزی که برادرت می گیرد و تازه منت بر سرت می گذارند که نان آور خانه ات دیگری است . خشونت خود ما زنانیم که تمامی اینها را می پذیریم بی هیچ اعتراضی و آن کسی را هم که در میانمان به اعتراض بلند می شود با القاب زن فلان و بهمان به سخره می گیریم . خشونت خود خودمانیم و از ماست که بر ماست .



علي پورفتاحي

سخنان گوهربار کورش بزرگ ...


دستانی که کمک می کنند پاکتر از دست هایی هستند که رو به اسمان دعا می کنند. ( کوروش بزرگ ) هفتم آبان روز پدر سرزمین ایرانیان کوروش بزرگ خجسته باد


خداوندا دستهایم خالی است و دلم غرق در ارزوها-یا به قدرت بیکرانت دستانم را تواناگردان یا دلم را از ارزوهای دست نیافتنی خالی. ( کوروش بزرگ ) هفتم آبان روز پدر سرزمین ایرانیان کوروش بزرگ خجسته باد


اگر می خواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید. ( کوروش بزرگ ) هفتم آبان روز پدر سرزمین ایرانیان کوروش بزرگ خجسته باد


انچه جذاب است سهولت نیست،دشواری هم نیست،بلکه دشواری رسیدن به سهولت است. ( کوروش بزرگ ) هفتم آبان روز پدر سرزمین ایرانیان کوروش بزرگ خجسته باد


وقتی توبیخ را با تمجید پایان می دهید،افراد درباره رفتار و عملکرد خود فکر می کنند،نه رفتار و عملکرد شما. ( کوروش بزرگ ) هفتم آبان روز پدر سرزمین ایرانیان کوروش بزرگ خجسته باد


سخت کوشی هرگز کسی را نکشته است،نگرانی از ان است که انسان را از بین می برد. ( کوروش بزرگ ) هفتم آبان روز پدر سرزمین ایرانیان کوروش بزرگ خجسته باد


اگر همان کاری را انجام دهید که انجام می دادید همان نتیجه ای را می گیرید که همیشه می گرفتید. ( کوروش بزرگ ) هفتم آبان روز پدر سرزمین ایرانیان کوروش بزرگ خجسته باد


افراد موفق کار های متفاوت انجام نمی دهند بلکه کار ها را بگونه ای متفاوت انجام میدهند. ( کوروش بزرگ ) هفتم آبان روز پدر سرزمین ایرانیان کوروش بزرگ خجسته باد


بیش از انکه پاسخی بدهی با یک نفر مشورت کن ولی پیش از انکه تصمیم بگیری با چند نفر ( کوروش بزرگ ) هفتم آبان روز پدر سرزمین ایرانیان کوروش بزرگ خجسته باد


کار بزرگ وجود ندارد به شرطی که ان را به کارهای کوچکتر تقسیم کنیم. ( کوروش بزرگ ) هفتم آبان روز پدر سرزمین ایرانیان کوروش بزرگ خجسته باد


کارتان را اغاز کنید توانایی انجامش به دنبال می اید. ( کوروش بزرگ ) هفتم آبان روز پدر سرزمین ایرانیان کوروش بزرگ خجسته باد


انسان همان می شود که اغلب به ان فکر میکند. ( کوروش بزرگ ) هفتم آبان روز پدر سرزمین ایرانیان کوروش بزرگ خجسته باد


همواره به یاد داته باشید اخرین کلید باقی مانده شاید باز گشاینده قفل در باشد. ( کوروش بزرگ ) هفتم آبان روز پدر سرزمین ایرانیان کوروش بزرگ خجسته باد


تنها راهی که به شکست می انجامد تلاش نکردن است. ( کوروش بزرگ ) هفتم آبان روز پدر سرزمین ایرانیان کوروش بزرگ خجسته باد


دشوارترین قدم همان قدم اول است. ( کوروش بزرگ ) هفتم آبان روز پدر سرزمین ایرانیان کوروش بزرگ خجسته باد


عمر شما از زمانی شروع می شود که اختیار سرنوشت خویش را در دست می گیرد. ( کوروش بزرگ ) هفتم آبان روز پدر سرزمین ایرانیان کوروش بزرگ خجسته باد


افتاب به گیاهی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون اورده باشد. ( کوروش بزرگ ) هفتم آبان روز پدر سرزمین ایرانیان کوروش بزرگ خجسته باد

وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمی دهد به خاطر این است که شما چیز زیادی از ان نخواسته اید. ( کوروش بزرگ ) هفتم آبان روز پدر سرزمین ایرانیان کوروش بزرگ خجسته باد


من یاور یقین و عدالتم من زندگی خواهم ساخت من خوشی های بسیار خواهم اورد من ملتم را سر بلند ساحت زمین خواهم کرد زیرا شادمانی او شادمانی من است. ( کوروش بزرگ ) هفتم آبان روز پدر سرزمین ایرانیان کوروش بزرگ خجسته باد



کوروش بزرگ ‌ای افتخار هر ایرانی‌ ، روزت خجسته باد

منم کوروش شاه جهان شاه دادگر پسر کمبوجیه

انگاه که بدون جنگ و پیکار


به بابل درامدم


همه مردم مرا با شادمانی پذیرفتند


نگذاشتم رنج و ازاری


به مردم ، به سرزمین وارد اید


من برده داری را بر انداختم


فرمان دادم که همه مردم


در پرستش خدای خود ازاد باشند


شهرهای ویران را اباد کردم و


مردمان اواره را


به خانه های خود باز گرداندم


من جامعه ای ارام مهیا ساختم و


صلح و ارامش را


برای همگان به ارمغان اوردم



پاینـــده ایـــــران

۱۳۹۰ آبان ۳, سه‌شنبه

مقام زن در اسلام ... "زن در اسلام جز حیوانات است "


قابل توجه آن گروه از دوستان ، دوستانی که مسلمان نیم بند هستند ، آنانکه هر جا به نفع شان است مسلمانند ، هر جا به نفع شان است, نقش انسان آزاد به خود میگیرند.

یعنی آدمهای جمع اضداد هستند ، ساختار فکری ضد و نغیض در درون خود دارند ، باید بدانند ، در اسلام مردان برده و عبدالله برای الله بحساب میآیند ، الله حیوانات مانند خر ، گاو ، بز و غیره را برای استفاده مردان (بردگان ) آفریده است.

آخوندها در رسالات...
خود میگویند ، مردان میتوانند ازاین حیوانات لذت جنسی هم ببرند ، اگر خوب بنگریم از دید اسلام، زنان در ردیف این حیوانات هستند با این فرق که باید حجاب داشته باشند ، چون در مالکیت خصوصی مردان (بردگان )هستند، این سرگرمی الله است برای مردان (بردگان)، زنان باید مانند حیوانات در آشپزخانه برای مردان کارکنند و اگر اوامر مردان را اطاعت نکنند باید مانند خر از مردان کتک بخورند.
 
                                                                            

پیشکش به تمامی کودکان ایرانی‌...

برای اولین بار ترانه "تصور کن" از "جان لنن" با اجرای جدید ولفگانگ هیلدبرانت و هستی‌ & ندا به زبان فارسی و انگلیسی‌ تقدیم به همهٔ مبارزان راه آزادی ایران...

۱۳۹۰ آبان ۲, دوشنبه

روزی خواهد رسید که در باغ وحش نتونیم تشخیص بدیم که این حیوان سگ،شیر،خر،گاو یا پلنگ ...

 سگ های جدید چینی




















برخی از اختراعات ایرانیان در دریا نوردی و نجوم


کهن‌ترین سند دریانوردی ایرانیان، مهری است که در چغامیش خوزستان بدست آمده است. تاریخ تمدن ناحیه چغامیش به شش‌هزارسال پیش از میلاد می‌رسد. این مهر گلین، یک کشتی را با سرنشینانش نشان می‌دهد. در این کشتی یک سردار پیروز ایرانی، بازگشته از جنگ، نشسته، و اسیران زانوزده در جلوی او دیده می‌شوند. در این مهر یک گاو نر و یک پرچم هلالی شکل هم دیده می‌شوند. نقش‌های برجسته پاسارگاد نمایانگر توانمندی دریایی ایرانیان و فرمانروایی ایشان بر هفت‌دریاست.
قطب نما

در مورد اختراع قطب‌نما روایت‌های زیادی وجود دارد. تنی چند از دانشمندان آن را به چینی‌ها و یا حتی ایتالیایی‌ها نسبت می‌دهند. اما بیشتر دانشمندان متفق‌القولند که قطب‌نما به وسیله ایرانیان ساخته شده است. قطب‌نمای ایرانی برخلاف قطب‌نمای چینی که 24 جهت داشت، دارای 32 جهت بوده‌است. عدد 32 علاوه بر نشان‌دادن دقت بیشتر قطب‌نمای ایرانی، نمایانگر آشنایی ایرانیان با اعداد در مبنای 2 و دانش ریاضی پیشرفته آنان است،‌که خود بحث جداگانه‌ و بسیار مفصلی را می‌طلبد. در افسانه‌های کهن ایرانی آمده است که اسفندیار رویین به هنگام حرکت برای نبرد با اژدها از پیکانی آهنین سود می‌جسته، که همواره جهت ثابتی را به او نشان میداده است. در دوران نخستین اسلامی، قبله‌نما توسط ایرانیان به قطب‌نما افزوده شد تا همواره و در هر وضعیتی بتوان جهت درست قبله را پیدا نمود. ایرانیان از این اختراع استفاده کامل نموده و آن را به دیگر مسلمانان شناساندند. نام‌های فارسی اجزای قطب‌نما در زبان عربی شاهد تاریخی مسلمی است که کاربرد قطب‌نما از طریق ایرانیان به دست دیگر ملت‌های مسلمان رسیده است.

سکان

اختراع فرمان کشتی (سکان - سوکان) از سوی تمامی دانشمندان، بدون استثنا، به ایرانیان نسبت داده شده است. در روایت‌ها وداستان‌‌های ایرانی چنین آمده است که سندباد، ناخدا و دریانورد پرآوازه ایرانی اهل بندر سیراف، سکان را اختراع کرده است. نامه‌ای نیز از معاویه، فرمانده نیروی دریایی مسلمانان در دریای مدیترانه، به خلیفه دوم بر جای مانده که در آن از مزایای این اختراع ایرانیان و برتری کشتی‌های ایرانی دارای سکان به کشتی‌های رومی سخن گفته است. در این نامه او از خلیفه درخواست نموده که کلیه امور دریانوردی، کشتی‌رانی و دریاپویی به ایرانیان واگذار شود. ترجمه متن این نامه در کتاب اسماعیل رایین، دریانوردی ایرانیان، آورده شده است.
ژرفنایاب - عمق یاب
برای تعیین ژرفنای آب در دریا، به ویژه مناطق ساحلی دریای پارس و دریای مکران، ایرانیان ابزاری اختراع نموده و به کار می‌بردند که شباهت زیادی به شاقول بنایی داشته است. هرچند که اختراع این سوند باستانی به سندباد ناخدای پرآوازه ایرانی نسبت داده شده است، اما اکتشافات اخیر کشتی‌های غرق شده ایرانی در دریای اژه، که در یورش به یونان شرکت داشته‌اند، نشان می‌دهد که از دوران هخامنشیان، ایرانیان این ابزار را شناخته و به کار می‌بردند.
مسافت یاب
دریانوردان ایرانی، از زمان‌های باستان، ابزارهایی برای پیمودن مسافت‌های دریایی به کار می‌برده‌اند.یکی از این ابزارها ریسمانی بوده که به تدریج باز می‌شده، که پس از رسیدن به انتها، آن را می‌پیچیدند و دوباره استفاده می‌کرده‌اند.
رهنامه‌ها
راه‌نامه‌ها، نقشه‌ها و نوشته‌هایی بودند که در آنها کلیه اطلاعات مربوط به دریانوردی ثبت و مستند شده بود. ایرانیان از روزگار باستان، مبتکر و صاحب رهنامه‌هایی بوده‌اند و به کمک آنها دریانوردی و دریاپویی می‌کرده‌اند. رهنامه‌های ایرانیان، اطلاعات و آگاهی‌هایی در مورد بنادر و جزایر، گاه‌شناسی و جهت یابی، جریان‌های دریایی، جریان‌های هوایی، ابزارهای دریانوردی و ... را در بر داشته‌اند. پس از اسلام، بسیاری از رهنامه‌های دوران ساسانی به عربی ترجمه شد و دریانوردان دوران اسلامی، بهره فراوانی از آنان برگرفتند.
پیل الکتریکی
در سال 1330 خورشیدی، باستان شناس آلمانی ویلهلم کونیک و همکارانش در نزدیکی تیسفون ابزارهایی از دوران اشکانیان را یافتند. پس از بررسی معلوم شد که این ابزارها پیل‌های الکتریکی هستند که به دست ایرانیان در دوران اشکانیان ساخته شده و به کار برده می‌شده‌اند. او این پیل‌های تیسفون را Baghdad Battery نامید. جهت آگاهی بیشتر از این پیل الکتریکی می‌توانید به سایت‌های با موضوع Baghdad Battery در اینترنت مراجعه نمایید.
اکتشاف این اختراع ایرانیان به اندازه‌ای تعجب و شگفتی جهانیان را بر انگیخت که حتی برخی از دانشمندان اروپایی و امریکایی این اختراع ایرانیان را به موجودات فضایی و ساکنان فراهوشمند سیارات دیگر که با بشقاب‌های پرنده و کشتی‌های فضایی به زمین آمده‌ بودند، نسبت دادند، و آن را فراتر از دانش اندیشمندان و پژوهشگران ایرانی دانستند. برای ایشان پذیرفتنی نبود که ایرانیان 1500 سال پیش از گالوای ایتالیایی(1786 میلادی) پیل الکتریکی را اختراع نموده باشند. (برای آگاهی بیشتر می‌توانید به کتاب ارابه خدایان نوشته اریک‌فن‌دنیکن مراجعه کنید).
ایرانیان از این پیل‌های الکتریکی جریان برق تولید می‌کردند و از آن برای آبکاری اشیا زینتی سود می‌جستند. اما در پهنه دریانوردی ایرانیان از این اختراع جهت آبکاری ابزارهای آهنی در کشتی و جلوگیری از زنگ زدن و تخریب آنها استفاده می‌کردند.
کشتی‌سازی
فرهنگ فنی و مهندسی ایرانیان از دیدگاه دریانوردی و کشتی‌سازی بسیار غنی و پربار است. آب‌های نیلگون دریای پارس، دریای مکران (عمان)، و اقیانوس هند، همچنین رودخانه‌های جنوب‌غربی ایران، از دیرباز پهنه دریانوردی و دریاپویی ایرانیان بوده است. در شاهنامه فردوسی، چندین بار، از کشتی‌سازی و کشتی‌رانی ایرانیان، سخن رانده شده است. قدمت و پیشینه این رشته از دانش و فن مهندسی ایرانیان را از سروده‌های فردوسی می‌توان دریافت. فردوسی از جمشید، پادشاه پیشدادی، به عنوان نخستین انسانی که هنر غواصی و صنعت کشتی‌سازی و دریانوردی را به دیگران آموخت، نام برده است. می‌توان دریافت که دانشمندان ایرانی در دوره تابندگی نژاد آریا که در شاهنامه فردوسی به نام دوره پادشاهی جمشید نام برده شده است، موفق به اختراع کشتی و فنون دریانوردی و دریاپویی شده‌اند.
کشتی‌رانی در آب‌های ایران از دیرباز انجام می‌شده و با توجه به این سنت دریانوردی، نیاز به کشتی‌سازی و سودجستن از ابزارهای دریانوردی در ایران وجود داشته است. نخستین کشتی‌هایی که در رودخانه‌های میان‌رودان آمدوشد می‌کردند، به شکل‌های گوناگون ساخته می‌شدند و ابزار حرکت دادن آنها پارو بوده است.
نبردناوهای ایرانی در زمان هخامنشیان، بزرگترین کشتی‌های جنگی زمان خود بودند که سه ردیف پارو زن و بادبان داشتند و با سرعت 80 میل دریایی در روز حرکت می‌کردند. هر نبردناو شامل 200 جنگجو بود که 30 نفر از آنها سربازان زبده فارسی، تکاور، بوده‌اند. نیروی دریایی ایران در زمان ساسانیان نیز، قدرت مطلق در دریای پارس و اقیانوس هند بوده که زیر بنای فرهنگ دریانوردی و دریاپویی مسلمانان را تشکیل داد.
استرلاب
استرلاب astrolabe ، ابزاری بوده که در جهان باستان برای تعیین وضعیت ستارگان نسبت به کره زمین به کار می‌رفته است. استرلاب، در سه گونه استرلاب خطی، استرلاب صفحه‌ای و استرلاب کروی ساخته می‌شده است. قطعات استرلاب نسبت به یکدیگر حرکت کرده و می‌توانستند جهت ستارگان، ارتفاع جغرافیایی آنها و فواصل نسبی را مشخص نمایند. استرلاب در دریانوردی، برای جهت‌یابی به کار می‌رفته است. استرلاب‌های ایرانی از برنج و آلیاژهای دیگر مس ساخته می‌شده‌اند. هرچند پاره‌ای مورخان اختراع اولیه استرلاب را به یونانیان و فنیقیان نسبت می‌دهند، اما سهم اندیش‌ورزان ایرانی در اختراع انواع گوناگون استرلاب و تکامل و افزودن بخش‌های مختلف آن، انکارناپذیر بوده و از سوی تمامی تاریخ‌نگاران ثبت شده است.
نقشه‌برداری
از دوران‌های پیشین در ایران‌زمین کارهای مهندسی با سودجستن از ابزارهای مساحی و پیاده کردن نقشه انجام می‌گرفته است. نقشه‌برداری از سواحل و تعیین مسیرهای ایمن دریایی، به ویژه در نقاط کم‌عمق، از وظایف نیروی دریایی ایران بوده است.
ابزارهای اندازه‌گیری
تراز (تئودولیت)
تراز شاهینی، که نخستین نوع تئودولیت به شمار می‌آید توسط کرجی مخترع و دانشمند ایرانی، اختراع شده است. این دستگاه شامل صفحه‌ای مدرج بوده که به وسیله زنجیری از میله‌ای آویزان می‌شده است. با تعیین امداد افقی می‌توان مستقیم اختلاف ارتفاع بین دو نقطه را از روی درجه‌بندی آن تعیین نمود.
شاخص خورشیدی
پیشینه تعیین تغییر زمان از طریق اندازه‌گیری سایه آفتاب به زمان باستان برمی‌گردد. در آغاز، شاخص‌های خورشیدی، ویژه اندازه‌گیری زمان و حرکت خورشید، از سایه ساختمان‌ها و درختان تشکیل می‌شده است. به‌تدریج، با گذشت زمان از ابزارهایی که به صورت شاخص قائم بر روی صفحه‌ای قرار داده می‌شده ساخته شدند. شاخص‌های آفتابی معمولا ارتفاع خورشید و عرض جغرافیایی روزانه را مشخص می‌نمودند. علاوه بر این شاخص‌ها شواهدی هم در دست است که ایرانیان از ابزارهای آفتابی دیگری برای مشخص نمودن طول جغرافیایی و جهت سود می‌جستند. در دوران اسلامی، دریانوردان ایرانی، برای مشخص نمودن جهت مکه، جهت انجام وظایف مذهبی روزانه، در هر نقطه شاخص‌هایی ساخته بودند. در این ابزار یک شاخص آفتابی قائم نصب شده که زمان را مشخص می‌کرده و آنگاه با گرداندن آن ابزار در امتداد مدار، جهت مکه کاملا مشخص می‌شده است.
ابزار نمایش و پردازش حرکت سیارات
از جمله ابزارهایی بوده که ریشه‌های تاریخی آن را نیاز به مطالعات ستاره شناسی و دریانوردی تشکیل می‌دهد، این ابزارها برای نمایش حرکت سیارات، زمین و خورشید و همچنین محاسبات زاویه‌ای و طولی به کار می‌رفته است. اینکه ایرانیان، دست‌کم 1500 سال پیش از اروپاییان می‌توانستند طول جغرافیایی را، به ویژه در دریا، از نصف‌النهار مبدا (نیمروز - سیستان) حساب کنند، از سوی بسیاری از دانشمندان و تاریخ‌نگاران پذیرفته شده است. این محاسبات و پردازش‌های پیچیده، بدون سودجستن از ابزارهایی که در مثلثات و محاسبات زاویه‌ای به کار می‌رود، غیرممکن بوده است. یکی از این ابزارها که در لاتین اکواتوریوم، ‌Equatorium، نامیده می‌شود برای تعیین مدار خورشید و سیارات به کار می‌رفته است.
مواد نفتی
مواد نفتی به صورت‌های گوناگون در جهان باستان، ایران و میان‌رودان، شناخته شده و به کار برده می‌شده است. گذشته از استفاده‌های سوختی و گرمائی که از آغاز عمل شناخت قیر و برداشت‌های متافیزیکی از آتش و آتش‌جاویدان بوده، در دانش و فناوری استفاده می‌شده است. کاربرد آن به صورت عامل چسباننده، عایق‌بندی کننده و ملات بوده است. ایرانیان، کف کشتی‌ها را قیراندود و نفوذ ناپذبر می‌ساخته‌اند.
استفاده از آتش در صنایع نظامی
کاربرد آتش در جنگ، برای سوزاندن کشتی‌ها و تاسیسات دریایی دشمن، از دوران باستان معمول بوده است. در ارتش ایران، هم در نیروی زمینی و هم در نیروی دریایی همواره گروهی به نام نفت‌انداز، نپتان یا نفات، با اونیفورم ویژه خود ماموریت پرتاب مواد قیری و نفتی را بر عهده داشته‌اند.
ساده‌ترین روش،‌پرتاب آتش با تیر بوده است، این روش سپس به صورت پرتاب ظرفی از آتش، نارنجک مانند، تکامل پیدا نمود. برای پرتاب ظرف‌های بزرگ از ابزارهای مکانیکی، همچون منجنیق، سود می‌جستند. نفت یا نپتا، که در شاهنامه از آن تحت عنوان قاروره یاد شده است، تا مدتها جزو اسرار نظامی بود.
پروکوپیوس، Preoccupies، تاریخ نگار رومی در سده ششم میلادی، از روغن مادها نام می‌برد و می‌گوید که ایرانیان، ظرف‌هایی از روغن مادها و گوگرد را پر کرده و آنها را آتش زده و به سوی دشمن پرتاب می‌کنند. پروکوپیوس می‌گوید که این ماده در روی آب شناور مانده و به محض تماس، کشتی‌های دشمن را به آتش می‌کشیده است.
خشاب (چراغ دریایی)
از دوران‌های پیشین در دریای پارس ساختمان‌هایی ساخته بودند که بر فراز آنها آتش افروخته می‌شد. این ساختمان‌ها عمل برج‌دریایی و چراغ‌دریایی را برای راهنمایی دریانوردان و همچنین خبررسانی انجام می‌دادند. فاصله این چراغ‌های دریایی چنان بوده که باپدید شدن یکی، دیگری نمایان می‌شده است.
برج‌های دریایی، با‌ آتشی که بر فراز آنها افروخته می‌شد، به چند دلیل ساخته می‌شدند.
نخست آنکه، با بالا آمدن آب در زمین‌های کم عمق این خطر وجود داشته که کشتی‌ها ندانسته به سوی آب‌های کم عمق رفته، به شن نشسته و نابود شوند.
دوم آنکه، با دیدن نور در تاریکی، کشتی‌ها، در تاریکی شبانگاه و هوای ابری راه و جهت خود را بیابند.
سوم اینکه، در صورت یورش دزدان و غارتگران دریایی، به پادگان‌های زمینی و رزم‌ناوها خبر داده تا به سرعت جهت مقابله با آنها اقدام کنند.
دلیل چهارم این بوده است که دریابان‌های مستقر در این ساختمان‌ها، پدیده‌های هواشناختی و دریاشناختی را ثبت می‌کرده‌اند. دریانوردان تازه‌کار ایرانی از این اطلاعات برای رویارویی با رخدادهای هوا و دریا، به ویژه رخدادهای چرخه‌ای و دوره‌ای استفاده می‌کردند.
چکیده نویسی
در دربار پادشاهان ایرانی، گروهی از دبیران وظیفه داشتند که گزارش‌های رسیده از اطراف کشور را کوتاه‌نوشته کرده به مقامات بالاتر ارائه دهند. در امر دریانوردی و کشتی‌رانی هم نیاز دریانوردان ایرانی در به همراه داشتن چکیده‌ای از سفرهای پیشین دیگر دریاپویان در مسیرهای دریایی، باعث گسترش این فن در میان دریانوردان بوده است.
دوربین (تلسکوپ)
در تاریخ سلسله پادشاهی یوان در چین مندرج شده که برای تاسیس رصدخانه پکن، به سرپرستی کوئوشوچینگ منجم دربار، تعدادی ابزارهای رصدی از رصدخانه مراغه در ایران خریداری شده است. از جمله این ابزارها ذات الحلق، عضاده (الیداد)، دو لوله رصد، صفحه ای با ساعتهای مساوی، کره سماوی، کره زمین، تورکتوم (نشان دهنده حرکت استوا نسبت به افق) هستند. چینیان لوله رصد را وانگ-تونگ نامیده‌اند. به گفته تاریخ سلسله پادشاهی یوان ایرانیان از این اختراع نه تنها برای رصد اجرام آسمانی، بلکه برای مشاهده دوردست‌ها، به ویژه در دریا سود می‌جسته‌اند.
پزشکی دریایی
در سفرهای دریایی اکتشافی که در زمان هخامنشیان انجام می‌شد، همواره پزشکانی با کاروان‌های دریایی همراه بودند که وظیفه مراقبت‌های بهداشتی دریانوردان را بر عهده داشته‌اند. در دانشگاه جندیشاپور، دوره ساسانیان، هم بخشی به گردآوری اطلاعات در باره بیماری‌های دریانوردان و راه‌های درمان آنها اختصاص داشته است.
اما نخستین کتابی که در این باره نوشته شد، بخشی از کتاب جامع ، فردوس الحکمه، است که توسط علی‌بن‌ربان تبری (تبرستانی)، پزشک ایرانی، گردآوری و تالیف شده است. ربان تبرستانی، یک پزشک بود که در طی سفرهای فراوان دریایی خود اطلاعاتی در باره بیماری‌های دریانوردان و درمان آنها گردآوری نمود. او یادداشت‌های ارزشمند خود را برای پسرش علی به میراث گذاشت. علی‌بن‌ربان تبری نخستین کتاب جامع در پزشکی را نوشت که بخشی از آن به بیماری‌های دریایی و درمان آنها اختصاص داشت. هم او بود که در زمان اقامتش در شهر ری به آموزش پزشکی پرداخت و رازی پزشک نامدار ایرانی و کاشف الکل، شاگرد او بوده و اصول علم طب را از وی فراگرفته بود.
ابوعلی‌سینا هم در بخش پنجم کتاب قانون، بیماری‌های کل بدن، فصلی را به بیماری‌های دریایی اختصاص داده است. علی بن عباس اهوازی نیز در دایره‌المعارف طبی خود در سده چهارم هجری در این خصوص مطالبی را ارائه داشته است.
ستاره‌شناسی ایرانیان نیز همچون دیگر تمدن‌های باستانی از دانش ستاره‌شناسی در دریانوردی و دریاپویی سود می‌جستند. این موضوع به اندازه‌ای گسترده و با اهمیت است که در آینده، به امید خدا، این مطلب در مقاله‌ای جداگانه ارائه خواهد شد.
واینها خود گوشه کوچکی هستند از خدمات ارزنده‌ای که اندیشمندان دریانورد ایرانی به جهان علم و دانش ارزانی داشتند. باشد که ما میراث‌داری آنان را سزاوار باشیم.

پاسداران زبان فارسی




توضیح: زنده یادان احمد شاملو و منوچهر آتشی دوتن از آخرین شاگردان بلاواسطه ی نیمای یوشیج - بنیان گذار شعر نو - بودند.  هنگامی که شاملو (1304-1379) درگذشت، آتشی (1310-1384) مطلبی در ستایش از یار از دست رفته اش نوشت که به نحو آشکاری پرده از راز پایداری زبان فارسی برمی دارد. این نوشته را در زیرتقدیم شما می کنیم:

پاسداران زبان فارسی

یکی از دوست داران شعر فارسی جایی نوشته یا گفته بود که:"یکی از ویژه گی های زبان شعر شاملو این است که به ابتذال تن نمی دهد و یاوه گویی را برنمی تابد."  شاید این سخن در نظر اول ساده بنماید. اما من در این کلام دقیق شدم و دریافتم که در این مدعا، برجسته ترین و روشن ترین خصوصیت زبان شاملو بیان شده است و اصلن هم ساده نیست. این مدعا ما را به عمق تاریخ ادب سرزمین خودمان می برد و ما را متوجه این حقیقت می کند که از ریگ ودا و گاتاهای زرتشت تا امروز این خصلت بارزترین و مهم ترین ویژه گی زبان شعری ما بوده است که اگر در گذشته، در زبان شعری ما - جز در موارد معدودی مثل تاریخ بیهقی، تفسیر طبری و تفسیر عتیق نیشابوری و...- تجلی نداشته، خوشبختانه در نثر جدید ما، در رمان ها و داستان های کوتاه نویسنده گانی چون دولت آبادی، احمد محمود، گلشیری، مندنی پور، ابوتراب خسروی و بسیاری از نویسنده گان دیگر که ذکر نام شان باعث تطویل کلام می شود، به همان روشنی و زیبایی زنده شده و به جلوه گری پرداخته است و در نقدها، مقوله ها و ترجمه ها نیز همین خصوصیت را می بینیم.

اما یک نکته ی بدیع و دقیق فراموش مان نشود:"بزرگان شعر ما، ازرودکی تا نیما و شاملو و اخوان و فروغ و سیمین و مختاری و دیگران، به ساده گی و از روی هوس به این توفیق دست نیافتند.."  به سرگذشت و سرنوشت هر کدام شان که بپردازیم به این حقیقت خواهیم رسید که:" چه خون دل ها خوردند، چه تازیانه هایی برجسم و روح شان فرود آمد، چه گرسنه گی ها کشیدند، تا توانستند کاری کنند که پیکر در خون غلتیده ی جغرافیای ایران، با نام خودش و مردم ایران با نام ایرانی، از آن همه شور بختی تاریخی، جان سالم به در برند و امروز و فردا و تا همیشه، ایرانی باقی بمانند.  برای این که به اطناب نگرایم، سخن کوتاهم را با مثالی واقعی روشن می کنم. یکی از دوستان من روان پزشکی است که در ردیف پزشک های برون مرز، کار می کند و هم اکنون در مصر - و گاهی سوییس - به سر می برد. او شاعر است و با استادان فارسی
خوانده ی مصری هم رفاقت دارد. به من می گفت که روزی یکی از این استادان که در کار ترجمه ی شعر معاصر فارسی به زبان عربی با او همکاری دارد، از من سووالی کرد. او پرسید:" شما یک راز را برای من فاش کنید. آن راز این است که شما ایرانی بودید و مسلمان شدید، ما هم مصری بودیم و مسلمان شدیم، اما چرا ما مصری ها که عرب نبودیم، عرب شدیم و امروزه هم در ردیف کشورهای عربی هستیم، اما شما مسلمان شدید ولی هم چنان ایرانی ماندید و زبان تان فارسی ماند؟"  دوست من به او جواب داده بود که:" این راز را رودکی ، فردوسی، سنایی، ، عطار، نظامی، مولانا، سعدی، حافظ، نیما، شاملو، اخوان، فروغ، دولت آبادی، گلشیری، سیمین بهبهانی و شاگردان این ها می توانند برای شما فاش کنند."

بیش از این جایز نیست شما مردم هوشیار را به این مساله ی حل شده و موضوع روشن مشغول دارم. تنها این نکته می ماند که شاعران و نویسنده گان بدانند و در خلوت خود به خود بقبولانند که:" ایران، اگر توانسته از گردنه ها و گردبادهای مهیب تاریخی سالم عبور کند و امروز و فردا و پس فردا هم ایرانی بماند، به خاطر این بوده که برای حفظ و ارتقای زبانی که ابتذال بر نمی تابد و همواره در همه ی پیچ و خم های تاریخی، با مردم و در جان مردم، حرکت کرده و روح ملی ما را از زخم زارها عبور داده، رنج ها کشیده و هرگز اجازه نخواهد داد که بازیچه ی هوس بازی ها و گاه خیانت های هوس بازان شود و به ابتذال تن بسپارد. شاملو سمبل چنین افتخاری بود و به همین سبب در دل و جان مردم ماند و هرکس بخواهد به چنین افتخاری برسد، باید حقیقتی را که بازگفتم - و بسیار گفته اند - آویزه ی گوش خود کند.


برگرفته از کتاب  بامداد همیشه - یادنامه ی احمد شاملو- به کوشش آیدا سرکیسیان

در مورد احــمـــد کسـروی چه می دانید؟ مردی که هرچه از او بگوییم باز هم کم است...

مردی که بدبختی توده مردم را در جهل و خرافات می دانست و بالاخره با فتوای آيت‌ الله بروجردي و فتواي آيت‌ الله صدر (پدر امام موسي صدر) با ضربات چاقو به قتل رسید.                                                                       

به راستی که کسروی قربانی فرد یا افراد نشد، بلکه قربانی طاعون خرافاتی شد که بعدا این طاعون به صورت یک سیستم در آمد... قربانی خرافاتی که با آن مبارزه می کرد و عاقبت همان بلای جانش شد.

۱۲۱ سال از زادروز احمد کسروی تبریزی می گذرد. شاید کسروی از جمله نخستین کسانی بوده باشد که در عصر معاصر به روشنگری و نقد اصول دینی دست زده و تاثیر فراوانی بر پژوهشگران پس از خود گذاشته باشد. حتی چه بسا که فردی چون علی دشتی که ابتدا با عقاید کسروی مخالف بود و کارهای او را غیر اصولی می دانست* اما کتاب ۲۳ سال را با الهام از شیوه نقدنگری دینی کسروی نگاشت.
ولی از طرف دیگر رویارویی با عقاید اکثریت مردم و تابوهایی که مغر یک ملت را از کار انداخته بود کاری دشوار بود و با انتقاد به عقاید شیعه و بهاییت و صوفیان و با کوبیدن فرهنگ شعر و شاعری ناگزیر باید با بسیاری در می افتاد و کسروی که دارای روحیه ای نقادانه و سنت شکنانه و هدف قرار دادن اصول کژ و نادرست بود ساکت ننشست و به روشنگری می پرداخت و با این که خود آخوند و آخوند زاده بود، با آن ها به مخالفت می پرداخت.**
احمد کسروی در جوانی به حوزه علمیه رفت و به لباس روحانیون شیعه درآمد، ولی به دلایلی مدتی پس از رفتن به تهران، عبا و عمامه‌اش را کنار گذاشت و در عدلیه استخدام شد و بعد از مدتی به خوزستان منتقل شد. او مدتی بعد از عدلیه برکنار شده و وکیل دعاوی شد.
احمد کسروی برخلاف سایرین از آنچه که به تاریخ نویسی کلاسیک شهرت دارد، بهره نمی برد و در اغلب کتابچه ها و مقالات خود به جز آثاری نظیر "تاریخ مشروطه ایران" از سبک جدیدی استفاده می کرد که نمی توان آن را یک کار آکادمیک نامید بلکه بیشتر به منظور هشدار دادن و آگاه کردن عوام نوشته می شد. در همین رابطه کسروی یکی از نخستین کسانی بود که سره نویسی فارسی را در تاریخ معاصر ایران رواج داد و سعی می کرد که در کتب خود بیشتر از واژه های کهن پهلوی به جای واژه های عربی بهره برد، با این که او با این اقدام نیتی مثبت داشت اما به نظر می آید که چندان هم به جا نبوده است چرا که برای آگاهی یک جامعه آکنده از خرافات و تعلیمات پوچ آخوندی، وی می بایست نوشته های خود را به ساده ترین وجه ممکن می نگاشت تا هضم آن برای همه مردم ممکن باشد.
هر چند که نام احمد کسروی ابتدا به خاطر نگاشتن کتاب تاریخ مشروطه بر سر زبان ها افتاد، اما بیشتر شهرت کسروی به دلیل روحیه نقادانه وی بود که تابوها و فرهنگ دینی مردم را به نقد می کشید و شوربختانه جامعه غرق در خرافات شیعه گری که آیین اکثریت مردم ایران را تشکیل می داد و می دهد، پتانسیل هضم آن را نداشت و عاقبت وی توسط تروریست های فداییان اسلام با ضرب گلوله و ضربات متعدد چاقو به قتل رسید.
در واقع حکومت کنونی از نسل محمد امامی و نواب صفوی است. وقتی تروریسم و حذف منتقد در یک جماعت ریشه دار باشد، شاهد ترور افرادی نظیر فرخزاد و بختیار هم هستیم و جالب این که این افراد به طور علنی مورد حمایت حکومت اسلامی قرار می گیرند به طوری که اسم ضارب کسروی را در یکی از خیابان های تهران گذاشته و مسئولین حکومتی، تروریست و قاتل شاهپور بختیار را در هنگام بازگشت از فرانسه با گل بدرقه می کنند!

کسروی علاوه بر این که مورخ بود، زبان شناس برجسته ای نیز بود و به چندین زبان تسلط داشت چنان که بعدها از او برای عضویت در کتابخانه سلطنتی انگلستان دعوت به عمل آوردند. یکی از کتاب ها و مقالات پژوهشی کسروی که جنجال زیادی را به وجود آورد و هنوز در مورد آن بحث است تاریخچه زبان آذری بود.*** این کتاب به قول خود نویسنده مشت محکمی را بر دهان تفرقه افکنان و تجزیه طلبانی که برای خود تاریخ جعل می کند، می زند. کسروی در این کتاب اذعان کرده است که زبان آذربایجان از زبان های ایرانی و از خانواده ی زبان فارسی است و تمام مردم فلات ایران دارای یک ریشه هستند. این موضوع امروزه به اثبات رسیده است هرچند که تجزیه طلبان هنوز بر باورهای خود پافشاری می کنند که سخن آن ها نابجاست.

کسروی ریشه بدبختی را در خرافات و جهالت و پراکنده بودن ملت می دانست که باعث می شد این مردم در جهل و عقب افتادگی بمانند و به آبادانی و نیل به یک زندگی شایسته کوشش نکنند. کسروی حتی مشکل ملت ایران را در درجه اول استبداد نمی داند چرا که استبداد حاصل نا آگاهی و واقف نبودن مردم به سرنوشت خویش است و خود وی در کتاب "در راه سیاست" در این مورد می نویسد:

ما نیک آگاهیم که حیدر عمواوغلی ها و علی مسیوها و شریف زاده ها و میرزاجهانگیرها که به آن جنبش برخواسته بودند, از حال گرفتاری های ایران در میان همسایگان نیرومند و آزمند نا آگاه نمی بودند و در راه استقلال و آزادی این کشور به هرگونه جانفشانی آماده می بودند. آنان در یک جا اشتباه می کردند. از گرفتاری ها و آلودگی های توده نا آگاه می بودند و می پنداشتند اگر ربشه ی استبداد کنده شود و قانون اساسی به کار افند, توده ی مردم به راه پیشرفت می افتند. در حالیکه درد اصلی جهل و نا آگاهی مردم بود. ****

در کل احمد کسروی راهی جدید به روی پژوهشگران پس از خود گشود و نشان داد که نقد دین و تابوهای فرهنگی هزینه بر است. آری آنچه که هزینه بر نیست همراه شدن با اکثریت بدون در نظر گرفتن راست و یا نادرست است.
از مشهورترین کتاب های وی "شیعیان بخوانند و داوری کنند" است. نویسنده در این کتاب به کوبیدن بساط خرافات و گنبد پرستی و مرده سالاری پرداخت و زمینه ای شد که بعدها کتاب های نظیر "تولدی دیگر" دکتر شجاع الدین شفا و "شیعه گری و امام زمان" دکتر مسعود انصاری نگاشته شود. کسروی نشان داد که مردمی که اطراف یک امامزاده می چرخند و پول خود را به جای ساختن جاده و راه و سد و مدرسه و آبادسازی، صرف گنبد و دم و تشکیلات آن می کنند شایسته زندگی بهینه را ندارند. یکی از موضوعات بحث برانگیز در این مورد، وجود مهدی (به قول وی مهدی ناپیدا) بود که معتقد بود چنین شخصی نمی تواند وجود داشته باشد و کلا افسانه و جعل است.

کسروی در زمانی این سخن را می گفت که برای مردم قابل درک نبود، و امروز پس از ۶۵ سال که از کشته شدنش می گذرد، تازه کم کم راستی حرف های او نمودار می شود. نمی دانم این جمله را در کجا گفته است که "مردم ایران یک حکومت به ملایان بدهکارند" اما اگر چنین حرفی گفته باشد نشان می دهد که مشکل اصلی جامعه را یافته است. ملت ایران باید یک بار رسما گرفتار حکومت آخوندها می شد تا ذات آن ها را که هزار سال است نشناخته بود، به خوبی بشناسد.

آزاداندیشان به چنین فرد بزرگی افتخار می کنند و او را فرزند راستین و دلسوز ایران می دانند. یاد و نام کسروی برای همیشه در تاریخ ایران خواهد درخشید.

اهتزار پرچم شير و خورشيد به صورت رسمي در ايران

روز چهارشنبه 30 دی ماه 2568 ايراني برابر با 1388 تازي، در جريان مراسم خاکسپاری دكتر ابراهیم میرانی از اعضای شورای عالی رهبری حزب پان ایرانیست در اهواز بعد از 31 سال پرچم شير و خورشيد به صورت كاملن رسمي در داخل ايران برافراشته شد.
خانواده و بستگان و شاگردان آن زنده یاد به همراه پیشکسوتان، هموندان و هواداران حزب،بافریادهای پاینده ایران و همچنین سرود ملی ای ایران تا نزدیكی آرامگاه  دکتر میرانی حرکت کرده و پیکر ایشان را در دل مام میهن به خاک سپردند. درقبرستان اهواز برای نخستین بار پس از انقلاب درخوزستان،درفش سه رنگ شیرو خورشید در یک مکان عمومی برافراشته گردید.


دكتر ابراهيم ميراني وصيت كرده بود كه پيكرش درون درفش شير و خورشيد نشان به خاك سپرده شود.

آنچه که دراین مراسم به چشم می خوردحضور شدید نیروهای امنیتی ،انتظامی و بسیجی در هنگام برگزاری مراسم درقبرستان ،منزل و مسجد شهرک نفت بود.




عكسهائي از اين مراسم






حالم از هرچی‌ بهشته بهم خورد . "فرض کنید مردید و رفتید بهشت."

و امروز روز پنجاه میلیاردیومی است که از خواب پا میشید، دست راستتون پنجاه تا حوری هستند، و بیست و دو تا حوری دیگر هم چون شما تصمیم گرفتید دیشب رو برای تنوع هم که شده در کاخ کوچکتری بخوابید توی اتاق جا نشدند و توی راهرو منتظرند.

از اتاق خارج میشوید و با امام حسین دیدار میکنید، به امام حسین سلام میکنید و برای بار پنجاه میلیاردیوم بهش میگید که واقعاً شما در کربلا کولاک کردید.

هیچوقت هم نمیتونید برگردید بهش بگید خودمونیم حالا همچین کار خاصی هم نکردی… دعوا کردی کتک خوردی

حالا معلوم هم نیست کی به کیه تو بهشت، فقط شما و امام حسین که توی بهشت نیستید میلیاردها نفر دیگه هم هستند، کسانی که موقعیتشون در پنجاه میلیارد سال گذشته از شما بخاطر اینکه مثلاً در هیژده سالگی رفته اند جبهه و کشته شده اند برای همیشه بهتره و شما هم هیچ تلاشی برای بهبود نمیتونید بکنید!

اونطرف تر هم جمعی نشسته اند و به درسهای قرآن آقای قراعتی که هیچوقت تموم نمیشوند گوش میکنند

خدا هم چند وقت یکبار میاد و یک سخنرانی شبیه کنسرت برگزار میکنه، همه هم همیشه با خدا موافقند، همه با هم بلند میشوند شعار میدهند نه اپوزیسیونی هست نه چیزی

روزی هشتصد بار هم به حوری ها و غلمان تجاوز میکنید، هر روز هم غذاهای خفن میخورید،

رود شیر و شراب هم که دیگه تکراری میشه، بهشت شمال و اسپانیا و هند و آفریقا هم نداره که برای تغییر آب و هوا بروید آنجا، یا چیز جدیدی ببینید، چیز جدیدی یاد بگیرید

اینقدر هم سنتون بالا رفته که تقریباً همه چیز رو میفهمید، همه اهالی بهشت بعد از دویست سیصد سال دانشمند میشن، نه مشکلی هست که حل کنید، نه چالشی پیش رو دارید، مثل یک شاهزاده میشوید که تازه باباش خداست، شاهزاده ها توی همین دنیا هم زندگی مزخرفی دارند چه برسه به اینکه باباشون خدا هم باشه و سقوط هم نکنه.

واقعاً این ایده بهشت و خوب بودن بهشت خیلی کوته بینانه نیست؟ آخه میشه اینجوری زندگی کرد؟ من تضمین میکنم هرکی بره بهشت آرزوی اینکه بتونه خود کشی کنه به دلش میمونه، ولی حتی حق خود کشی هم نداره.

از این مضحک تر اینه که زنها چنین داستانی رو باور میکنند،

من نمیدونم کسانی که حیات پس از مرگ رو اختراع کردند چرا فکر میکردند محدود بودن زندگی، آنرا بی ارزش میکند

چون در واقع ارزش هر چیزی اتفاقاً به خاطر محدود بودنشه، کسی توی دنیا نمیتونه هوا به دیگری بفروشه چون خیلی زیاده، ولی الماس توی دنیا کمه به همین دلیل با ارزشه، بنابر این اتفاقاً این مرگ هست که زندگی رو با ارزش میکنه.
آرش بيخدا

۱۳۹۰ آبان ۱, یکشنبه

قهرمان

هميشه يک قهرمان لازم داريم؟
چون تنبل، پر توقع و راحت طلبيم.
هميشه در تاريخ چنين بوده
و کماکان از اين رفتار ناشايستمان خجالت نمى کشيم!

طبق تعريف قهرمان يا به خاک افتاده
ويا ساليان سال در زندان مانده و پوسيده است
بعضى اما در زير شکنجه،
در اوج درد و نااميدى زبان گشوده
و اسرار را باز گفته،
و البته ما آنها را خائن شمرده و طرد کرده ايم.


ميدانيد چرا در کنار ساردين، پنير کم چربى و سوس گوجه در آشپزخانه
درکنار پماد ضد خارش، شربت سينه و آسپرين در جعبه کمکهاى اوليه
و در ميان عکسهاى يادگارى و کتابهاى ناخوانده
هميشه يک قهرمان لازم داريم؟
چون تنبل، پر توقع و راحت طلبيم.
هميشه در تاريخ چنين بوده
و کماکان از اين رفتار ناشايستمان خجالت نمى کشيم!
تاکنون فکر کرده ايد که اگر
هرکدام از ما بجاى نق و گله و شکايت
کمى کونمان را تکان داده
و قدمهايى هرچند کوچک
براى تحقق خواسته هايمان برداريم
ديگر به قهرمان نياز نخواهيم داشت؟
نمى گويم خداى ناکرده کار و زندگى را ول کرده
رهبر انقلاب شويم
و جانمان را فداى اهداف انسانى کنيم.
نه نه نه! اصلا اين را نمى گويم
حداقل چشم و گوشمان را باز کرده و
از خواب خرگوشى بيرون بياييم
از سر ترس تظاهر به نادانى نکنيم
دوست و دشمن را بشناسيم
فريب تبليغات را نخوريم
بجاى نقل قول کردن کمى فکر کنيم
ساده لوحانه زير هر پرچمى که در هواست سينه نزنيم
براى دلخوشى و خودنمايى شعار ندهيم.
نگذاريم احساساتمان،
دين، مليت و نژادمان را به بازى بگيرند
و به سياهى لشکر مستبدان بدل شويم.
و در ارتش جهل و نادانى
در اوج شقاوت جان گرفته واحمقانه جان دهيم.
هر کدام گوشه کوچکى از کار را گرفته
و در ساخت آينده خود سهيم باشيم
بجاى آنکه آن را به دوش قهرمان بيچاره بيندازيم.
قدرت را خود بدست بگيريم.
اگر تکاليف ساده و انسانى خود را
در زندگى روزمره انجام دهيم
به قهرمان نياز نخواهيم داشت.


فراموش نکنيم قهرمان انسان است
از پوست و گوشت و خون ساخته شده
درد شکنجه را حس ميکند
تنهايى زندان روحش را ميازارد
تبعيد و دورى از وطن را برنميتابد
از مرگ هم اصلا دل خوشى ندارد.
بيچاره از سر ناچارى قهرمان شده
تا بار سنگين ميلونها را بدوش کشد.
بيش از توانش خطر ميکند
چون ما مثل موش ترسيده ايم.
مغزش را بيش از ظرفيت انسانيش بکار انداخته
چون ما ازفکر کردن پرهيز کرده ايم.
فريادى به بلنداى تاريخ ميکشد
چون ما از سر عافيت سکوت پيشه کرده ايم.


طنز تلخ تاريخ اينجاست
که اگر قهرمان به قدرت برسد
من و تو او را مانند بت پرستيده
چشم و گوش بسته سرنوشتمان را
بدستش سپرده، او را فاسد ميکنيم.
و تراژدى تاريخ اينباربشکل کمدى تکرار ميشود
و آنگاه دنبال قهرمان ديگرى ميگرديم
تا جان ما را از شر قبلى نجات دهد.
و اين از دست ماست که
قهرمان همواره تنها زيسته
و در تنهايى مرده است.

سعید توکّل

عقیده خسرو پرویز در مورد اعراب...

خسرو پرویز پادشاه ساساني :

اعراب را نه در کار دین هیچ خصلت نیکو یافتم و نه در کار دنیا. آنها را نه صاحب عزم و تدبیر دیدم و نه اهل قوت و قدرت.

آنگاه گواه فرومایگی و پستی همت آنها همین بس که آنها با جانوران گزنده و مرغان آواره در جای و مقام برابرند . فرزندان خود را از راه بینوایی و نیازمندی می کشند و یکدیگر را بر اثر گرسنگی و درماندگی می خورند.از خوردنیها و پوشیدنیها و لذتها و کامروانیهای این جهان یکسره بی بهره اند….

اینم دعا و روضه برای مجلس ترحیم...

آیه‌ پنجم سوره مبارکه ششم

۱۳۹۰ مهر ۲۸, پنجشنبه

عجیب ترین عکسی که از لیبی منتشر شد ...!



یکی از پرتیراژترین روزنامه های انگلیس تصویری از یک انقلابی لیبیایی نشان می دهد که در میان شلیک گلوله گیتار می زند!
به گزارش برترین ها، روزنامه دیلی میل اخیرا تصویر سربازی لیبیایی را منتشر کرد
که در بحبوحه جنگ و درگیری، گیتار می زند.
به گزارش برترین ها،
این سرباز در حالی گیتار می زند که در کنار دیگر سربازان مسلح مقابل دیواری که روی آن آثار شلیک گلوله مشخص است،
ایستاده است و سربازان دیگر مشغول تیراندازی هستند.
در ادامه این گزارش آمده است که هدف سرباز از گیتار زدن در میان سرو صدای شلیک گلوله،
حفظ آرامش دیگر سربازان است!
این صحنه به درگیران میان مخالفان و حامیان قذافی در شهر سرت آخرین پایگاه دیکتاتور این کشور مربوط می شود.

دیکتاتور ها، سوراخ بدیم خدمتتون ؟؟؟


۱۳۹۰ مهر ۲۷, چهارشنبه

خامنه ای قرم ساق؛ یک قرم ساقی مثل بقیه

آخیش چه حالی‌ داد ...
 

رتبه هاي جالب جمهوري اسلامي در جهان

رتبه‌هاي زيباي جمهوري اسلامي، بعد از 30 سال حكومت بر مبناي اسلام فقهي

 رتبه هاي بالاي جدول:

خودكشي زنان : رتبه سوم جهان

 

اعدام:  رتبهٔ دوم جهان بعد از چين و به نسبت جمعيت رتبه اول

 

آمار مهاجرت نخبگان از ميان 91 كشور : رتبه اول جهان

 

 خطرناك ترين كشور براي وبلاگ نويسان  : رتبه سوم جهان



آزادي مطبوعات :  رتبه ۱۷۲ از ۱۷۵كشور

 

رتبه ۱۶۸در زمينه فساد دولتي

 

 رتبه 88 از نظر شاخص توسعه انساني

 

ارزش گذرنامه ايراني در قعر جدول جهاني اعتبار

 

رتبه ۱۲۳ جهاني در تامين سلامت مردم

 

 رتبه 219 نرخ تورم در ميان 225 كشور،

 

ايران بالاتر از آنگولا در «انتهاي جدول» جاذبه هاي تجاري

 

 رتبه جهاني 101 سهم زنان ايران در مديريت ميان 120 كشور

 

رتبه 144 فضاي كسب و كار جهان

 

رتبه 186 در سرعت اينترنت

 

ايران رتبه 172 از ميان 176كشور را براي آزادي رسانه كسب كرد .



و....

 

ريال ايران سومين پول بي ارزش جهان!

 

جملات زیبا و متفکرانه...

اعصاب چیست ؟ چیزیست که هیچکس ندارد وهمه توقع دارند تو حتما داشته باشي.

****

آیا می‌دانستید که انسانها به جز کودکِ درون یک عدد خر درون هم دارند ! که گاهی زمام امور را به دست می‌گیرد!

****

 آیا میدانید بعضی وقتها وجدان مانع ارتکاب گناه نمی شه، فقط گناه رو کوفت آدم می کنه!

****



 معلم : 10 تاسيب داريم من 9 تاشو ميخورم ، چند تا سيب ميمونه؟ بچه: همون يكي روهم بردار بخور بدبخت سيب نخورده !

****

هرکس که نداند و نداند که نداند

در جهل مرکب ابدالدهر بماند

هرکس که نداند و نخواهد که بداند

حیف است چنین جانوری زنده بماند !

****

والدین گرامی اینقدر نگین "وقتی ما سن شما بودیم این جورخوب بودیم، اون جورخوب بودیم" مادر بزرگ ها دهن لق تر از چیزین که فکر می کنین !

****

آيا ميدانيد ... قلقلك دادن فرد مبتلا به اسهال مانند شوخى با اسلحه در حالت رگبار است!

 ****

ازدواج یعنی از دست دادن توجه تعداد کثیری از افراد

             و

 بدست آوردن بی توجهی یک فرد !

****

 خدایا به خوبان عزت داده ای به بدان ثروت

نکند ما به تماشای جهان آمده ایم!!؟

****

اینایی که همه چیزو رو دسک تاپ سیو می‌کنن

همونایی هستن که از راه می‌رسن شلوارشونو پرت می‌کنن گوشه‌ی اتاق !

 ****

اونی که رفت اگه برگرده از دوست داشتن نیست واسه اینه که بهترشو پیدا نکرده

****

می دونی چرا با ازدواج دین آدم کامل میشه؟

چون تا قبل ازدواج فکر میکنه دنیا بهشته …!!؟

اما بعدش به جهنم اعتقاد پیدا میکنه!!!؟؟؟؟

****

تفسیر “یک دقیقه”، از زبان کسی که پشت در توالت منتظر ایستاده

با کسی که داخل توالت است, نشان می دهد که زمان یک تعریف واحد ندارد

پیغام گیر تلفن پدربزرگ و مادر بزرگ ها...




پیغام گیر تلفن پدربزرگ و مادر بزرگ ها


ما اکنون در دسترس نیستیم؛ لطفا" بعد از شنیدن صدای بوق پیغام بگذارید:

اگر شما یکی از بچه های ما هستید؛ شماره 1 را فشار دهید.
... ...اگر می خواهید بچه تان را نگه داریم؛ شماره 2 را فشار دهید.
اگر می خواهید ماشین را قرض بگیرید؛ شماره 3 را فشار دهید.
اگر می خواهید لباسهایتان را تعمیر کنیم؛ شماره 4 را فشار دهید.
اگر می خواهید بچه تان امشب پیش ما بخوابد؛ شماره 5 را فشار دهید.
اگر می خواهید بچه تان را از مدرسه برداریم ؛ شماره 6 را فشار دهید.
اگر می خواهید برای مهمانان آخر هفته تان غذا درست کنیم ؛ شماره 7 را فشار دهید.
اگر می خواهید امشب برای شام بیایید؛ شماره 8 را فشار دهید.
اگر پول می خواهید؛ شماره 9 را فشار دهید.
اما اگر می خواهید ما را برای شام دعوت کنید یا ما را به گردش ببرید، بگویید، ما داریم گوش می کنیم